داستان جلد
نویسنده: مهدی عارفیان
زمان مطالعه:2 دقیقه

داستان جلد
مهدی عارفیان
داستان جلد
نویسنده: مهدی عارفیان
تای مطالعه:[تا چند دقیقه میتوان این مقاله را مطالعه کرد؟]2 دقیقه
در میان کوههایی سخت و خاموش، زیر آسمانی پوشیده از ابر، آدمکی چوبی ایستاده است؛ تنها و مصمم. پاهایش در صخرههای تیز فرو رفته و دستانش سنگی عظیم را بهسوی قله میرانند. هر بار که سنگ میلغزد، نفسش را در سینه حبس میکند، اما هرگز از حرکت بازنمیماند. جهانِ سرد در سکوت نظارهگر تقلای او است و آدمک در میان این سنگلاخ، معنای ایستادگی را زندگی میکند.
ایدهی این تصویر از مضمون اصلی این شماره، «زیستن در روزگار سخت»، برآمده است؛ از آن روزهایی که زندگی شبیه بالارفتن از دامنهای سنگلاخیست، پر از مانع، اما آکنده از اراده. تصویرگر، آدمک همیشگی نشریه را در دل کوهی بیرحم نشانده تا روایتگر تلاش انسانی باشد که میداند رهایی در قله نیست، در ادامهدادن است.
رنگهای خاکستری و تیرهی پسزمینه، حسِ سنگینی و خشونت مسیر را بازمیتابند؛ ابرهای متراکم، تصویری از تردید و هراساند، و دستان چوبیِ منقبضِ آدمک، نشانهای از مقاومت در برابر رنجها. در دوردست، نوری کمرمق از میان ابرها سر برمیآورد؛ نشانهای از امید، هرچند شکننده و دور.
«عبور از سنگلاخ»، اشارهای است به سرنوشت سیزیفوار انسان امروز؛ انسانی که در دل دشواریها، بار زندگی را به دوش میکشد، میلغزد و باز برمیخیزد. این جلد، تمثیلی است از زیستن در روزگار ما؛ زمانی که هر پیشرفتن، شکلی از مقاومت است و هر نفس، آزمونی تازه برای انسانی خسته، اما هنوز ایستاده.
جلد شمارهی ۱۲۵ وقایع اتفاقیه؛ اثر نادیا نادری

مهدی عارفیان
برای خواندن مقالات بیشتر از این نویسنده ضربه بزنید.
کلیدواژهها
نظری ثبت نشده است.




